تذکراتـــــ امـام زمانـــی

حرف دلــــ ♥ های یکــــ محبــــــ | متن تدکری -- شعر --سخنرانی --سرود--کلیپ |

قول مـــا!!!

چهارشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۵:۵۳ ب.ظ

به نام خدا
 

ببخشا


هوا گرفته بود. از پنجره ی اتاقم به آسمون غم گرفته خیره شده بودم. آسمون مثل دل امام زمان عجل الله تعالی فرجه بود.

داشتم به امام زمان عجل الله تعالی فرجه فکر می کردم. داشتم به خودم و اعمالم فکر می کردم.

به شرمندگیم در مقابل حضرت، به اینکه چقدر قول و وعده و وعید الکی میدم به خودم و خودش و خیلی زود می زنم زیر همه چیز،

به این که چقدر زود بی هیچ توقعی تو جای جای زندگیم کمکشو ازم دریغ نمی کنه اما من حتی در پی یه تشکر ساده ازش برنمیام،

این که همیشه چقدر ازش توقع دارم و حتی گاهی چقدر ازش گلایه می کنم اما اون بازم مهربونیشو سرازیر زندگیم می کنه.

[ سَجیِتُکُمُ الکَرَم و عادَتُکُمُ الاحسان.] در این احوال بودم که بغضم ترکید. مثل همیشه سرمو رو پاش تصور کردم که داره پدرانه نوازشم می کنه.

گونه هام خیس شد. ازش عذر خواهی کردم بابت همه چی. بازم مثل همیشه بهش قول دادم.

نمی دونم چقدر پای قولم می مونم. کاش حداقل یه زمان چشمگیری باشه.
 

نگاه منتظِرِ تو به چشمِ خیسِ دعایم      پدرمراتوببخشا پدر مرا تو ببخشا

 

  • وَهَب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی